یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة .
السلام علیک یا ابا صالح (عج)
از ان سوار گفتی – ان سوار سبز پوش ان یکتای بی قرینه – اری وقتی ان سوار بیاید همه از او روی برمی گردانند- میدانی هیچکس بر اعتقاد سابق و عظمت شخصیتی او باقی نمی ماند. میدانی در ان روز طرفداران ظاهری و ریاکار او به جبهه مخالفش می روند . خصم و دشمنانش به صف طرفداران او می روند.
اری در ان روز همه امر پروردگار و اعتقاد قلبی به او را تبدیل به روشی نوین برای خدا پرستی می کنند – اری ان سوار با شکلی موافق زمانه خواهد امد و کسی قیافه و سیمای او را به عنوان امام زمان و مصلح جهان قبول ندارد – بلی او مانند یوسف در میان قوم خود ناشناس است در حالی که او را مردم می بینند و در میان بازارهایشان راه میرود . پس از اینکه به امدن او دل ببندیم خودمان و طرز فکرمان و بینشمان را اصلاح کنیم.
**** اللهم عجل لولیک الفرج ****
برای دانلود فلش ها با زدن کلیک راست از گزینه save target as استفاده کنید.
اینم یک فلش زیبا درباره محرم حجم ???کیلو بایت
اینم یک فلش دعای عرفه حجم ????کیلو بایت دانلود نکنی ضرر کردی
فلش بسیار زیبا درباره داستانی روایتی از حضرت علی به نام یک مرد و هفت میدان
فلش جدید درباره محرم با مداحی طاهری با حجم ????کیلو بایت
فلش زیبا در باره محرم با صدای علیمی با حجم ??? کیلو بایت
فلش زیبا در باره محرم با صدای کریمی درباره حضرت ابوالفضل با حجم ????کیلو بایت(دانلود نکنی ضرر کردی)
فلش جدید درباره محرم با مداحی طاهری حجم ???کیلو بایت
****کلمات کلیدی برای همه ****
یاداشت کن هر صبح در اینه بگویید: تا خداوند شبان من است محتاج هیچ چیز نخواهم بود.
به یاد بسپار:سه چیز در زندگی انسان مهم است:اول انکه مهربان باشید. دوم اینکه مهربان باشید. سوم اینکه مهربان باشید.
به یاد داشته باش: دستانی که کمک رسانند مقدس تر از لب هایی هستند که عبادت میکنند.
با خود تکرار کن:از زندگی خرسندم چرا که به من فرصت دوست داشتن و کار کردن و خیره شدن به ستارگان را می دهد.
وجدان همچون سگ نگهبانی است که می توان از کنارش گذشت اما نمی توان ان را از پارس کردن باز داشت.
هرگز خود را به دامان نرم تنبلی میفکن و شیفته ی نوازش های ان مشو.
هرگز از کمبود و تنگدستی سخن نگویید زیرا از سخن های تو بر تو حکم خواهد شد.
یادت باشه تا خود را توانگر احساس نکنی توانگریت به ظهور نخواهد رسید.
به خاطر بسپار :پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز می
گردد.
یادت باشه : تو در پناه خدایی !تو در پناه خدایی ! و خدا هرگز دیر نمی کند.
*****داستانهای شگفت *****
نجات از دشمن
و نیز نقل فرموده اند که مرحوم شیخ محمد حسین قمشه اى مزبور، عازم زیارت ائمه طاهرین که در عراق مدفونند مى شود،الاغى تندرو مى خرد و اثاثیه خود را که مقدارى لباس و خوراک و چند جلد کتاب بود در خرجین مى گذارد و بر الاغ مى بندد، از آن جمله کتابچه اى داشته که در آن مطالب مناسب و لازم نوشته بود و ضمنا مطالب منافى با تقیه از سب و لعن مخالفین در آن نوشته بود.
پس با قافله حرکت مى کند تا به گمرک بغداد وارد مى شود، یک نفر مفتش با دو نفر ماءمور مى آیند، مفتش مى گوید خرجین شیخ را باز کنید، تصادفا مفتش در بین همه کتابها همان کتابچه را برمى دارد و باز مى کند و همان صفحه اى که در آن مطالب مخالف تقیه بوده مى خواند. پس نگاه خشم آمیزى به شیخ مى کند و به ماءمورین مى گوید شیخ را به محکمه کبرى ببرید و تمام زوار را پس از جلب شیخ ، بدون تفتیش رها مى کند و خودش هم مى رود.
در سابق ، فاصله بین گمرک و شهر، مسافت زیادى خالى از آبادى بوده است آن دو ماءمور اثاثیه شیخ را بار الاغ مى کنند و شیخ را از گمرک بیرون مى آورند و به راه مى افتند.
پس از طى مسافت کمى ، الاغ از راه رفتن مى افتد به قسمى که براى دو ماءمور، رنجش خاطر فراهم مى شود، یکى به دیگرى مى گوید خسته شدم ، این شیخ که راه فرار ندارد من جلو مى روم تو با شیخ از عقب بیایید.
مقدارى از راه را که پلیس دوم طى مى کند، بالاخره در اثر حرارت آفتاب و گرمى هوا او هم خسته و تشنه و وامانده مى شود،به شیخ مى گوید من جلو مى روم تا خود را به سایه و آب برسانم تو از عقب ما بیا جوج به ما ملحق شو.
شیخ چون خود را تنها و بلامانع مى بیند و خسته شده بود سوار الاغ مى شود، تا سوار مى شود، حال الاغ تغییر کرده دو گوش خود را بلند مى کند و مانند اسب عربى با کمال سرعت مى دود تا به ماءمور اول مى رسد، همینکه مى خواهد بگوید بیا الاغ راهرو گردید تو هم سوار شو، مثل اینکه کسى دهانش را مى بندد جوج چیزى نمى گوید، با سرعت از پهلوى پلیس مى گذرد و پلیس هم هیچ نمى فهمد، شیخ مى فهمد که لطف الهى است و مى خواهند او را نجات دهند تا به پلیس دوم مى رسد، هیچ نمى گوید او هم کور و کر گردیده شیخ را نمى بیند و پس از عبور از ماءمور دوم ، زمام الاغ را رها مى کند تا هرجا خدا مى خواهد الاغ برود، الاغ وارد بغداد مى شود و بى درنگ از کوچه هاى بغداد گذشته وارد کاظمین 8 مى شود و در کوچه هاى شهر کاظمین مى گردد تا خودش را به خانه اى که رفقاى شیخ آنجا وارد شده بودند رسانده سرش را به در خانه مى زند.
پس از ملاقات رفقا، بزودى از کاظمین بیرون مى رود و خداى را بر نجات از این شرّ بزرگ سپاسگزارى مى کند
برای دانلود کتابها با زدن کلیک راست از گزینه save target as
استفاده کنید.
کنابها با فرمت pdf بوده و با نرم افزار Acrobat Reader
اجرا میشود.
کتابهای متنوع دیگری در قسمت ارشیو وبلاگ قرار دارد.
از انها نیز بازدید نمایید.
?- عبادت جدید وراحت
?- شاهراه مرگ
?- ابمیوه فروش
?- ذکر ارام بخش برای همه
?- مس عملمان را طلا کنیم.
?- ایا حضرت یعقوب بین فرزندانش فرق می گذاشت.
?- حرف اضافی ممنوع؟
?- چرا مایوس باشیم ؟
? -سقوط گام به گام
یباد داشته باشیم که :
که از ما می پرسند که چی با خودتون اوردین نه اینکه چی رو از خودتون گذاشتین.
به امید دیدار